نوشته ها و تصاویر ما

نوشته ها و تصاویر ما

در برگیرنده ی مطالب جالب و خواندنی و سرگرمی Hi Dear friend
نوشته ها و تصاویر ما

نوشته ها و تصاویر ما

در برگیرنده ی مطالب جالب و خواندنی و سرگرمی Hi Dear friend

خنده بازار

اس ام اس جدید ایرانسل:

مشترک گرامی

بخدا اگر بفهمم رفتی رایتل خریدی باهات کات میکنم

۱ بار با همراه اول بهم خیانت کردی

بسه دیگه

تحملشو ندارم!




خواب + زندگی اجتماعی = نمرات بد.

نمرات خوب + خواب = زندگی اجتماعی

نمرات خوب + زندگی اجتماعی = خواب


فال بدبختی ( طنز بسیار خواندنی و جالب )


 

فروردین : یا روز میمیرند یا شب.

اردیبهشت : نه تنها قادر به پرداخت اجاره خانه خود نمی شوند بلکه از صاحبخانه خود پول دستی هم می گیرند.

خرداد : کارت تلفن تغلبی نصیبشان میشود.

تیر : به دلیل سوراخ بودن جیبشان ۲۴۰ تومان از دست میدهند.

مرداد : دچار یک خود درگیری عجیب می شوند.

شهریور : کلید های خانه را گم می کنند.

مهر : به یک مسافرت خارجی می روند البته در خواب.

آبان : چک هایشان برگشت می خورد البته در بیداری.

آذر : لامپ تصویر تلویزیونشان می سوزد.

دی : در حالی که سوار اتوبوس هستند یکی از هم کلاسیهای خود را سوار بر ماکسیما می بینند.

بهمن : همه دنیا روز تولدش را فراموش می کنند.

اسفند : جوهر خودکارشان بر پیراهنشان پس میدهد تا بیش تر از همیشه تابلو شوند

 

انگلیسی آسونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هی بگین انگلیسی آسونه…!

سه جادوگر به سه ساعت سواچ نگاه میکنند؛

کدام جادوگر به کدام ساعت نگاه میکند

حالا به انگلیسی ترجمه کن!!!!!

Three witches watch three Swatch watches

Which witch watch which Swatch watch

روایت داریم ۳نفر بعد از خوندن این دیوونه شدن

بخند

دیگه اوضاع طوری شده که وقتی بهت عیدی میدن

یه جوری نگات میکنن که انگار منتظرن بقیه پولشونو پس بدی!

.

.

.

جدی ترین چهره رو اونایی دارن که تو صف دسشویی عمومی وایسادن !

مصاحبه با آلیس در سرزمین عجایب!

لطفا خودتان را معرفی کنید.
- به نام خدا، آلیس هستم

آلیس چی؟ نام خانوادگی ندارید؟


- چرا دیگه. همین «در سرزمین عجایب».

متاسفانه «سرزمین عجایب» نام خانوادگی حساب نمی شه.

- جدی؟

بله.
- ای بابا ... می تونم یه مشورت کنم؟

نخیر.


- پس همان آلیس خالی را بنویسید، بدون نام خانوادگی.

بسیار خب. بفرمایید چه شد که وارد ایران شدید؟


- همانطور که می دانید، ما الان مدت 150 سال است که داریم از این سوراخ به آن سوراخ وارد سرزمین های عجیب و غریب مختلفی می شویم. روزی آقای خرگوش سفید رو به من کرد و گفت آلیس! گفتم بله؟ گفت تو سرزمین های عجایب قبلی را با موفقیت پشت سر گذاشتی و اکنون مرحله آخر است.

خب طبیعتا باید به مبارزه با غول مرحله آخر می رفتید. چرا به ایران آمدید؟

- چون سرزمین شما غول مرحله آخر بود!

همین سرزمین عجایبی که در خیابان اشرفی اصفهانی قرار دارد و بوفالو و شترسواری و اینها دارد؟
- نخیر!

پس چی؟

- عزیزم خنگی شما؟ دقت کن دیگه! کشور شما از بس اتفاقات عجیب و غریب در آن می افتد، سرزمین عجایب اصلی است. ما قرار شد یک هفته در تهران زندگی کنیم ولی متاسفانه سه ماه است که اینجا گیر کرده ایم!

چرا گیر کرده اید؟

- ما بعد از یک هفته زندگی در تهران خواستیم از همان سوراخ به سرزمینمان برگردیم که گفتند نمی شود و چون مجرد هستیم باید اجازه ولی داشته باشیم.

بعد شما چه کار کردید؟


- گفتم من آلیس در سرزمین عجایب، یک افسانه هستم و متاسفانه در این 150 سال که از خلق بنده می گذرد، هیچ گاه فرصت نشده که ازدواج کنم!

آنها چه گفتند؟


- گفتندچرا اقدام به تشویش اذهان عمومی می کنی؟! تو بالاخره آلیس هستی یا افسانه؟

بعد شما چه کار کردید؟

- ما هم هیچی دیگه. پرسیدیم خرگوش سفید به عنوان ولی قهری حساب است؟ که گفتند نه!

چگونه می خواهید از این بلاتکلیفی خارج شوید؟

- از آن بلاتکلیفی که خارج شدیم، منتها افتادیم توی یک بلاتکلیفی دیگر!

چطور؟ توضیح دهید. رسم شکل هم نمی خواد.


- بعد از این قضایا من و خرگوش سفید توی روزنامه آگهی دادیم و گفتیم به یک نفر انسان جهت ازدواج نیازمندیم! می خواستیم یک ازدواج صوری انجام بدهیم که بتوانیم با اذن شوهر به سوراخ قبلی برگردیم ولی متاسفانه شوهر صوری از کنترل خارج شد و در نقشش فرو رفت و پیله کرد که همسر و یاورم شو، عروس مادرم شو و از اینجور حرف ها. هر چه ما می گفتیم پسرجان! من مگه همسن تو هستم؟ من آلیس در سرزمین عجایبم و باید برگردم به قصه ها، ولی او گوشش بدهکار نبودو می گفت جادوگر شهر اُز و خاله ریزه هم که باشی، باید بمانی و زندگی کنی، با لباس سفید به خانه آمده ای و با کفن سفید باید بری بیرون! الان هم گیر داده که بیا چندتا بچه بیاوریم و اسم هایشان را بگذاریم سندباد و چوبین و حنا دختری در مزرعه.

من واقعا متاسفم!


- اشکالی ندارد. به هر حال مرحله آخر است و سختی های خودش را دارد!

برداشت خودت را از زندگی در تهران بگویید. در این مدت با چه اتفاقات عجیب و غریبی مواجه شده اید؟

- سرزمین شما خیلی شگفت انگیز است. هر لحظه یک اتفاق عجیب پیش می آید و هر روز یک بمب خبری می ترکد! باور بفرمایید ما در سرزمین های دیگر به راحتی با انتگرال حل کردن سوسک درختی و قلیان کشیدن کرم ابریشم کنار می آمدیم ولی خداوکیلی 20 میلیون شدنپراید و پرتاب کحفش به رئیس مجلس و از این قبیل اتفاقات در سرزمین شما را درک نمی کنیم! حالا با وجود این وضعیت، پیرمردی را دیدیم که می گفت دوشواری نداریم و خیلی هم عالیه! من واقعا این مسائل رو نمی فهمم، شما سختتون نیست اینجا؟

سیاه نمایی نکن خانم محترم! شما از غرب اومدین و معلوم هم نیست در حال پیگیری چه اهدافی هستید. ما دیگه بیشتر از این با شما مصاحبه نمی کنیم. لطفا خداحافظی کنید.

- ولی من حرفام مونده!

من با شما حرفی ندارم، خداحافظی کن! زود ... من مسئولیت دارم. زندگی دارم، زن و بچه دارم!


- خب بابا، عصبانی چرا می شی؟

د می گم خداحافظی کن وگرنه می فرستمت پیش غول مرحله آخرها!
- اوووووه، خب حالا. من از شما و همه مردم عجیب و غریبتون خداحافظی می کنم.

متشکرم از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید!


- باشه! متشکر باش!

عکسمان

لطفا پایین یه عکسی از رونالدو گذاشتم اون تصویر رو با تصویر پروفایلم {عکس خودم} مقایسه کنید

اگه مطلب رو گرفتی نظر یادت نره

لغت نامه طنز فارسی به فارسی

لغت نامه طنز فارسی به فارسی

 

طلاق: مرحله ای مابین ازدواج و مرگ

کار: وقفه ای مشمئز کننده بین خواب و خواب

بالماسکه : آن چیز برای ما است (در زبان قمی)

مترو:تلفیقی از کنسرو ، چرخ گوشت ، بوی بد و قطار

مرگ: درمان دردها به طور ناگهانی و با کمترین مخارج

فردا: یک تکنولوژی ساده برای رهایی از کارهای امروز .

مغز: ارگانی از بدن که ما فکر می کنیم که فکر می کند.

روماتیسم: عشقولانه ترین بیماری کشف شده تاکنون .

تجربه: نامی که آدم ها روی اشتباهات خود می گذارند .

مهندس : به کسی میگویند که همیشه در کارها گند میرند .

پارادوکس: نسخه دو پزشک برای یک بیمار، نشانگر آن است.

شِنبِمِه : وقتی شن های لب دریا به یک قمی چسبیده باشد .

کشمش: انگوری که خود را ساعت ها زیر آفتاب برنزه کرده است.

دانشگاه: یک دوره چهارساله که ازش چیز بیشتری یادم نمی آید .

طراز: عبارتی که روزی قرار است به کسی بگویید و پشیمان شوید .

قابل اجتناب: دقیقا به کاری می گویند که یک گاوباز انجام می دهد .

لباسشویی: یکی از لوازم خانگی که مخصوص خوردن جوراب است .

اعصاب : چیزیست که هیچکس ندارد ولی توقع دارند تو داشته باشی.

خلاق: آدمی که حداقل بیست دلیل برای انتخاب روش ابلهانه خود دارد.

بزرگسال: فردی که از سن رشد طولی گذشته و مشغول رشد عرضی است.

لوازم آرایشی: ابزاری که زن زیبا را زشت و زن زشت را زشت تر نشان می دهد.

عشق: یکی از خفن ترین بیماری های بشر که تنها راه از بین رفتنش، ازدواج است.

مالیات: می گویند باید با لبخند پرداخت کرد، اما من امتحان کردم، نقد می خواستند.

منوآل (هلپ): قسمتی از رایانه که به شما در یافتن سوال های بیشتر کمک می کند.

قبر: مکانی برای استراحت متوفی تا وقتی که سر و کله یک باستان شناس پیدا شود.

بیماری خوشخیم: یک بیماری که قرار نیست به این زودی ها از دستش خلاص بشوید.

هر ننه قمری : کلمه ای عمده ی ایرانیان از آن برای خطاب کردن سایرین استفاده میکنند

بکاپ: کاری که همیشه وقتی یادتان می افتد انجام دهید که اطلاعاتتان به گاف رفته است.

گیاهخواری: طریقه ای از زندگی که قدیما، شکارچیان دست و پا چلفتی اختراع کرده بودند .

زن همسایه : موجودی که ساعت ها دم در حرف میزند اما داخل نمیاد چون دیرش میشود .

رزومه: جمع آوری هرگونه اطلاعات غلط درباره خود به منظور دستیابی به یک شغل پردرآمدتر

ازدواج: وقتی که دو نفر تبدیل به یک نفر می شوند، اما مشکل اینجاست که دقیقا کدام یک؟

پیری: وقتی آره یعنی نه، شاید یعنی حتما، جالبه یعنی خاطره و نوه آویزان از یخچال می شود.

صداقت: حالتی که شما پس از نوشیدن هفده دلستر لیمویی پشت سر هم دچارش می شوید.

هالک شگفت انگیز: بر و بچه های بدنساز، پس از پایان تمرین، چنین تصوری از هیکل خود دارند .

جالبه: کلمه ای که در چت های محترمانه، به منظور پایان مکالمه طرف مقابل استفاده می شود.

و غیره: علامتی که این مفهوم را می رساند؛ شما بیش از چیزی که واقعا می فهمید، می فهمید.

شخصیت: آن چیزی است که اگر شما آن را از دست بدهید، همه اطراف شما را خالی خواهند کرد.

پزشک: آدمی که با قرص هایش درد را از شما گرفته و با صورت حسابش، مرگ را به شما هدیه می دهد.

خانه داری: مجموعه کارهایی که درون خانه صورت می گیرد، شامل خوابیدن تا لنگ ظهر و تماشای تلویزیون

دبستان: روزهای خوش نوجوانی، مشق شب، فحش بابا، فلک معلم، شلنگ ناظم، خوشی در مراسم ختم.

فهرست خرید: لیستی که تهیه اش ساعت ها طول می کشد اما در فروشگاه به یاد می آورید که جا گذاشته اید.

 

با پول جمله بساز


به حیف نون میگن با پول جمله بساز. میگه :خواهرم با پسر داییم ازدواج کرد.
میگن : کو پولش ؟
میگه : مهم اخلاقشه که خوبه خدا روزی رسونه !

دو لیطفه با مزه

با این گرونی گوشت تا چند وقت دیگه جلو پای عروس و دوماد مجبورن تن ماهی باز کنن :D

.

.

جوابش یادتون نره

.

اخرش ما نفهمیدیم تو رو بوسی کردن باید دوتا بوس کنیم یا سه تا

لامصب خیلی شرایط سختیه؟

یهو میخوای سه تا بوس کنی طرفو

اون دو تا بوس میکنه جا خالی میده وسط جمع ضایع میشی

خنده بازار یا بقول خودمون جوک

نظر به اینکه عید دیدنی به صورت رفت و برگشت انجام میشه

و با توجه به گرانیهای اخیر جهت رفاه حال مردم

سال ۹۲ عید دیدنی به صورت حذفی برگذار میشود!

.

.

.

یه فـامـیل داریم اسمش “سیـمـین” ـه

الان یـه سـال میشـه کـه “نیم سـاعت” صـداش میکنم !

.

.

.

از قلبم پرسیدم چرا شب ها خوابم نمیره

قلبم جواب داد:

چون بعد از ظهر خوابیدی به من هیچ ربطی نداره !

.

.

.

یارو میره پیش دکتر متخصص میبینه ویزیتش بیست هزار تومن شد!

به دکتر میگه: اگه تخفیف میدی بگم کجام درد میکنه

وگرنه خودت بگرد پیداش کن!

.

.

.

آیا میدانستید در ایران هنگام رد شدن از خیابان های یک طرفه

اگر دو طرف را نگاه نکنید میمیرید !؟

.

.

.

نان لواش چیست؟!

به آلیاژی از پلاستیک و آرد می گویند که در دمای مخصوصی پخت می شوند !

.

.

.

لوازم شخصی چیست ؟

وسایلی که متعلق به یک شخص می باشد

و تمام اعضای خانواده و فامیل وظیفه دارند از آن وسایل استفاده کنند

در غیره این صورت شخصی محسوب نمیشود !

.

.

.

مـا بـا خوردن یه رانی ۱۰ کالری بدست میاریم

و برای خوردن دو تیکه ی آخر درون قوطی ۱۲ کالری مصرف میکنیم !

.

.

ادامه مطلب ...

فرهنگ لغت جدید و خنده دار




آنکارا : منظور آن کارهای بد است

مسواک : پیاده روی دسته جمعی

Good Luck: چه لاکِ قشنگی‌ زدی

عرض اندام : پهنای شکم را گویند !

‎جنگل : جن بیا! (از زبان جنگیر ترک)

موت زارت : سکته! یهویی تلف شدن

Topless : !به اصفهانیِ غلیظ، توپوله

تجدید فراش : دوباره فر‌ کردنِ موهاش

‫کوآرتز : هنرهایی که می گفتی، کو ؟

اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن

پورشه : فقیر بشه الهی به حق ۵ تن

Macromedia: رسانه های عوام فریب

Al Pacino : همه پاهاتووون رو ورچینین

نیکوتین : نوجوان خوش سیرت را گویند

زالزالک : پدر رستم و داداش کوچولوش

کهنسال : سالروز تولد Leonard Cohen

San Jose: به ترکی‌ ، شما خوزه هستید

خواهر زن : کسی که خواهرش را میزند !

Safe Mode : آنچه در تابستان مد میشود

مهتاب کرامتی : مهتاب چقد شبیه عمتی

کنتس : به اصفهانی یعنی این سیگار کنته

.

.

.

ادامه مطلب ...

خنده

خاله یه قاشق دیگه هم بده !

S A L I  J O O N

 

 

و اما پیکان با ظاهری جدید وارد میشود !

S A L I  J O O N

 

 

اینم به جای اون روز که دنبالم کردی منو ترسوندی !

کثافت !

S A L I  J O O N

داستان پیراهن قرمز

ﺩﺭ ﺍﯾﺎﻡ ﻗﺪﯾﻢ ﯾﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺑﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﺧﺪﺍﯼ ﺷﺠﺎﻋﯽ ﺩﺍﺷﺖ.

یک ﺭﻭﺯ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ

ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ : ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ،

ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺭﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻠﻮﺍﻧﺎﻧﺶ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺟﻨﮕﯿﺪ ﻭ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﺭﯼ  ﺩﺍﺩ.

ﺍﺯ ﺍﻭ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ.

ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺧﻮﻧﺮﯾﺰﯼ ﮐﺮﺩﻡ، ﺷﻤﺎ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ

ﻭ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻫﯿﺪ.

ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﺯﺩﺍﻥ

ﺩﺭ ﻣﺼﺎﻑ ﺑﺎ ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﺷﮑﺴﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ.

یک ﺭﻭﺯ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ۱۰ ﺗﺎ ﮐﺸﺘﯽ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.

ﻫﻤﻪ ﻭﺣﺸﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ یکی ﺩﻭﯾﺪ ﺗﺎ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ.

ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﻭﻥ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ:))