نوشته ها و تصاویر ما

نوشته ها و تصاویر ما

در برگیرنده ی مطالب جالب و خواندنی و سرگرمی Hi Dear friend
نوشته ها و تصاویر ما

نوشته ها و تصاویر ما

در برگیرنده ی مطالب جالب و خواندنی و سرگرمی Hi Dear friend

داستان طنز دو گدا


داستان طنز دو گدا

ﺩﻭ ﮔﺪﺍ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻭﺍﺗﯿﮑﺎﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ
ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﯾﮑﯽ ﺻﻠﯿﺐ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻟﻠﻪ ...ﻣﺮﺩﻡ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺩ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ،
ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﮐﻼﻩ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺖﺻﻠﯿﺐ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﻮﻝ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ .
ﮐﺸﯿﺸﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ،ﻣﺪﺗﯽ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﮔﺪﺍﯾﯽﮐﻪ ﺻﻠﯿﺐﺩﺍﺭﺩ ﭘﻮﻝ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﮔﺪﺍﯼﭘﺸﺖ ﺍﻟﻠﻪﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ .ﺭﻓﺖ ﺟﻠﻮ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺭﻓﯿﻖ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻣﻦ، ﻣﺘﻮﺟﻪﻧﯿﺴﺘﯽ؟ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﺮﮐﺰ ﻣﺬﻫﺐ ﮐﺎﺗﻮﻟﯿﮏ ﺍﺳﺖ .ﻃﺒﯿﻌﯽﺳﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ
ﭘﻮﻝ ﻧﻤﯽﺩﻫﻨﺪ، ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺹ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﺸﺴﺘﯽ ﮐﻨﺎﺭ
ﯾﻪ ﮔﺪﺍﯼﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺻﻠﯿﺐ ﺩﺍﺭﺩ .ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻟﺠﺒﺎﺯﯼ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺮﺩﻡﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽﭘﻮﻝ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﻧﻪ ﺗﻮ .
ﮔﺪﺍﯼ ﭘﺸﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼﮐﺸﯿﺶ ﺭﻭ ﮐﺮﺩﺑﻪ ﮔﺪﺍﯼ ﭘﺸﺖ ﺻﻠﯿﺐ ﻭ ﮔﻔﺖ : جعفر ! ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ
ﮐﯽ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺎﺯﺍﺭﯾﺎﺑﯽ ﯾﺎﺩ ﺑﺪﻩ؟:

طنز


!روزی معلمی به شاگرد خود گفت: از روی درس 10 بار بنویس


 روز بعد شاگرد از روی درس شش بار نوشت. معلم به او گفت چرا از روی درس شش بار نوشتی؟!


شاگرد گفت: بدبختی اینجاست که ریاضی مان هم ضعیف است

زوجی که موقع دعوا چشم هم را کور می کنند


 اینا فقط تو چش و چال هم میرفتن!

زوجی که موقع دعوا چشم هم را کور می کنند (عکس)

سریال ها افطاری

اگر کسی برات قمپوز در کرد براش لوغوز بخون تا تو انپاس نری و برات انغورت نیاد

بگو خب 

پ ن پ های جدید

رفتم جلسه ثبت نام ۱ساعت وایسادم.
یارو اومده میگه میخوای ثبت نام کنی؟
پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم !

 

 

 

 

پدربزرگم فوت کرده تو قبرستونیم دوستم زنگ زده میگه کجایی؟
میگم بهشت زهرا ! میگه واسه چی ؟ میگم واسه پدر بزرگم.
میگه اِ ؟ فوت کرده ؟ میگم پـَـــ نَ پـَـــــ تمرینی اومدیم مانور !

 

 

 

 

مامانم سفره پهن کرده بود ,بهش گفتم میخوای شام بیاری؟
گفت: پـَــــــــ نَ پَـــــــــ میخوام گلای سفره رو اب بدم !

 

 

 

 

سر سفره عقد ، حاج آقا: آیا بنده وکیلم ؟
عروس: پـَـ نـَـ پـَـ متهمی !

 

 

 

 

به معلممون میگم آقا اجازه هست بریم دستشویی ؟!!! میگه واجبه ؟!
پ ن پس مستحبه !!

 

 

 

 

رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟
گفتم پَــــ نَ پَــــ من میکروبم ,اومدم خودمو معرفی کنم!

 

 

 

 

به دوستم میگم فهمیدی نرگس جدا شد؟؟؟
میگه از شوهرش؟؟؟؟؟ پـَــ نَ پـَـــ چسبیده بود
کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد… !

 

 

 

 

با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیروایسادیم.
دوستم میگه:شیرِ؟ میگم:پَــــ نَپَــــ… گربه اس باباش
مرده ریش گذاشته!

 

   ادامه مطلب ...

ایرانسل در آینده نزدیک


ایرانسل در آینده نزدیک :

راستی رابططو با اون طرف بهم زدی؟؟

بی خیال

همراه اولیا همشون همینجوریا!!!

صبر کن یه ایرانسلشو واست جور میکنم که همه تو کفش بمونن!!!

دست

گاهی انقد تو کارام “دس دس” میکنم

که یهو اطرافیانم پا میشن شروع میکنن رقصیدن !

مصاحبه برای استخدام


مصاحبه کننده :

در هواپیمائی 500 عدد آجر داریم، 1 عدد آنها را از هواپیما به بیرون پرتاب میکنیم. الان چند عدد آجر داریم ؟

متقاضی : 499 عدد !

مصاحبه کننده :

سه مرحله قرار دادن یک فیل داخل یخچال را شرح دهید.

متقاضی :

مرحله اول: در یخچالو باز میکنیم – مرحله دوم: فیلو میذاریم تو یخچال – مرحله سوم: در یخچالو میبندیم !!

مصاحبه کننده :

حالا چهار مرحله قرار دادن یک گوزن در یخچال را توضیح دهید !

متقاضی :

مرحله اول: در یخچالو باز میکنیم – مرحله دوم: فیلو از تو یخچال در میاریم

مرحله سوم: گوزنو میذاریم تو یخچال – مرحله چهارم: در یخچالو میبندیم !!

مصاحبه کننده :

شیر واسه تولدش مهمونی گرفته، همه حیوونا هستن جز یکی. اون کیه ؟

متقاضی :

گوزنه که تو یخچاله !!

مصاحبه کننده :

چگونه یک پیرزن از یک برکه پر از سوسمار رد میشود ؟

متقاضی :

خیلی راحت، چون سوسمارا همشون رفتن تولد شیر !!

مصاحبه کننده :

سوال آخر. اون پیرزن کشته شد، چرا ؟

متقاضی : امممممممم، نمیدونم، غرق شد ؟

مصاحبه کننده :

نه، اون یه دونه آجری که از هواپیما انداختی پایین خورد تو سرش مرد !!! شما مردود شدین، نفر بعدی لطفا :|